کد مطلب:254158 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:251

دوران ولادت و کودکی امام هادی
نام مبارك آن حضرت، علی و كنیه ی مشهور ایشان، ابوالحسن الثالث (ابوالحسن سوم) و القاب مشهور آن بزرگوار، نقی و هادی است. امام هادی (علیه السلام) چهل سال عمر كرد. در دوم رجب المرجب سال 214 هجری متولد شد و سال 254 سوم رجب المرجب به دست معتز عباسی مسموم و شهید گردید. مدت امامت آن حضرت 33 سال است. هفت ساله بود كه حضرت جواد از دنیا رفت و امامت به ایشان منتقل شد.

سیزده سال در مدینه بود كه به دستور متوكل عباسی وی را به زور به بغداد بردند و بیست سال در زیر فشار و شكنجه در بغداد بود و خیلی از اوقات را در زندان به سر می برد.



[ صفحه 9]



بالاخره، بیست سال با ظلم بنی عباس زندگی كرد. امام هادی (علیه السلام) در منطقه ای در حوالی مدینه كه نامش «صریا» بود به دنیا آمد و نام مادر ایشان سمانه بود مادر امام هادی (علیه السلام) اكثر روزهای سال را روزه ی سنتی می گرفتند و از نظر تقوا مثل و مانند نداشت و كنیه ی مادر امام هادی (علیه السلام) ام الفضل بوده؛ چون آن حضرت (امام هادی (علیه السلام)) و فرزندش، امام حسن عسگری (علیه السلام) در سامره زندگی می كردند در محله ای كه عسكر نام داشت از این جهت این دو بزرگوار را نسبت به آن مكان عسگری می گفتند. امام هادی (علیه السلام) قدی متوسط، صورتی سفید، چشم هایی نورانی، ابروهایی پرپشت و چهره ی دلربایی داشت [1] .

حضرت هادی (علیه السلام) با كسی زندگی كرد كه امیرالمؤمنین (علیه السلام) در «نهج البلاغه» او را بدترین خلفای بنی عباس شمرده است. حضرت هادی (علیه السلام) با كسی بود كه نه فقط حضرت را به زندان انداخت و در مقابلش قبر می كند و در زندان تاریك او را نگاه می داشت؛ بلكه آب به قبر ابی عبدالله الحسین (علیه السلام)



[ صفحه 10]



بست و قبر امام حسین (علیه السلام) را خراب كرد. هر كس كه به زیارت امام حسین (علیه السلام) می رفت دست او را قطع می كرد. متوكل عباسی یكی از بدترین خلفای بنی عباس بود.

حضرت هادی (علیه السلام) كارهای او را می دید؛ ولی جز صبر، چاره ای نداشت. متوكل بارها دستور داد كه نصف شب به خانه ی حضرت هادی (علیه السلام) بریزند و آنچه در خانه است، ببرند. در یكی از همین شب ها به خانه ی امام هادی (علیه السلام) ریختند و یك كیسه ی پول كه مهر مادر متوكل روی آن زده شده بود، پیدا كردند. بعد معلوم شد كه متوكل مریض بوده و مادرش آن كیسه ی پول را نذر امام هادی (علیه السلام) كرده است [2] .

راوی می گوید: حضرت هادی (علیه السلام) را دیدم كه در هوای گرم پیاده می رود. به ایشان گفتم: نباید شما را مجبور به این كار بكنند حضرت فرمودند: «اینها قصدشان از این كار مخفی شدن من است؛ ولی نمی دانند كه من نمی روم و از قوم صالح كمتر نیستم.» راوی می گوید: این جمله را نزد بزرگی گفتم. او گفت: متوكل بیشتر از سه روز زنده نیست.



[ صفحه 11]



زیرا خداوند در مورد قوم صالح می فرماید: «چون شتر را دنبال كردند بیش از سه روز زندگی نكردند.» سه روز تمام نشده بود كه خلیفه ی عباسی پسر متوكل با چند نفر از غلامان خود وارد جلسه ی متوكل شدند و فتح به خاقان را با متوكل پاره پاره كردند.



[ صفحه 12]




[1] منتهي الآمال.

[2] زندگاني چهارده معصوم.